هنگامی که تن لطیف قالی ایران را از پیکر صنایعدستی جدا کردند و به دستان سرد و زمخت صنعت سپردند دیری نپایید که رقص دستان گرم زنان و مردان بافنده بر تار و پودش نیز سرد و عاری از احساس شد و سنگینی گره مشکلات رنگ از رخش ربوده و قامتش را خمیده کرد.
انفصال ساختاری قالی بافی از صنایع دستی بهرغم سیرت و سرشت یکسانشان، موجب شده مضاف بر اینکه در سیاستگذاریهای مربوطه انسجام لازم شکل نگیرد، تمایز میانشان نیز چندان روشن نباشد. افزون بر آن در آمار صادراتشان ابهام ایجاد شده و باعث شده ایران در برندسازی از محصولات صنایعدستی در بازارهای جهانی به کامیابی شایسته با ظرفیتها، سبقه و پیشینه خود نرسد. جدایی اجباری قالی بافی از صنایعدستی بحرانی است که زندگی تمام اعضا را تحت تأثیر قرار داده و در این میان بیشترین آسیب را عضو جدا شده، از این شرایط دیده است در واقع این جدایی از یک سو باعث زخمی شدن پیکره صنایعدستی و از سوی دیگر موجب تحمیل فشار زیاد به قالیبافی برای نمایش ظاهری سازگاری با وضعیت موجود شده است فشاری که اگر قالی ایران زیر بار سختیاش تاب نیاورد و غالب تهی کند گرفتن عنان اختیار و تلاش برای جبران عقب ماندگیاش در دنیایی که رقبا به جای بالابردن کیفیت سعی در پا گرفتن جلوی پای یکدیگر و زمین زدن حریفان دارند دست نایافتنی خواهد بود.
با جست و جویی ساده در فهرست رشتههای صنایعدستی وقتی به نام قالی بافی میرسیم دو ستاره در مقابلش خودنمایی میکنند کمی که پایینتر میرویم معنی آن دو ستاره با صراحتی تمام و کمال قلب دوستدارانش را به درد میآورد آری چنین نگاشتهاند:
** از آنجایی که امور مربوط به رشته قالیبافی به وزارت صنعت، معدن و تجارت واگذار شده است صدور مجوز در این رشته و زیر مجموع آن ممنوع است.
تناقضی عجیب که در مقابل دیدگان بهتزده دلسوزان فقط نامی خاکستری از این فرزند ارشد خانواده بزرگ و با اصالت صنایعدستی را باقی گذارده و به وضوح تمام، تن لطیفش به دستان زمخت صنعت سپرده شده است.
به راستی اگر هنر هر قوم را آیینه تمام نمای اوضاع و تجلی فرهنگ و تمدن آن قوم بدانیم، بیشک قالی ایران، که از تار و پود دل و جان متعادل، کمال یافته و زیبا پسند ایرانی برآمده و با زندگی و زنده اندیشی ملازمتی دیرینه داشته و همواره رهآوردی ارجمند و ارمغانی دائم برای تاریخ بشر بوده است این حق را دارد که در آغوش گرم و پر از عشق خانواده کهن و اصیل خود به رشد و بالندگی اش ادامه دهد و به روزگار شکوفایی خود برسد.
امید است قبل از شکستن قامت بلند قالی ایران در اثر سنگینی گره مشکلات بر تار و پودش بتوان با ثبات، آگاهی، برنامه منسجم و مدیریت قوی در خانوادهای دلسوز و با اصالت به این خمودگی ایستایی بخشید و رنگ پریده گلهای باغ بهشتیاش را جان و جلایی دوباره داد.
انتهای پیام/